ترجمهلغتنامه دهخداترجمه . [ ت َ ج َ / ج ُ م َ / م ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) بیان کلامی از زبانی بزبان دیگر. (ناظم الاطباء) : فرمانها بخواسته و فرونگریسته و ترجمه های آن راست کرده ... بازفرستاد. (تاریخ بیهق
ترجمةلغتنامه دهخداترجمة. [ ت َ ج َ م َ ] (ع مص )تفسیر کردن زبانی را بزبان دیگر. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بیان کردن سخن کسی را بزبان دیگر. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)(از المنجد): ترجم کلامه و عن کلامه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تفسیر کتابی به لغت دیگر.
ترجمهفرهنگ فارسی عمید۱. نقل مطلبی از زبانی به زبان دیگر.۲. [جمع: تَراجِم] [قدیمی] ذکر سیرت، اخلاق، و نسب کسی.۳. شرح احوال.
interpretingدیکشنری انگلیسی به فارسیتفسیر، تفسیر کردن، ترجمه کردن، درک کردن، ترجمه شفاهی کردن، معنی کردن
interpretsدیکشنری انگلیسی به فارسیتفسیر می کند، تفسیر کردن، ترجمه کردن، درک کردن، ترجمه شفاهی کردن، معنی کردن
interpretدیکشنری انگلیسی به فارسیتفسیر، تفسیر کردن، ترجمه کردن، درک کردن، ترجمه شفاهی کردن، معنی کردن
interpretedدیکشنری انگلیسی به فارسیتفسیر شده، تفسیر کردن، ترجمه کردن، درک کردن، ترجمه شفاهی کردن، معنی کردن
ترجمهلغتنامه دهخداترجمه . [ ت َ ج َ / ج ُ م َ / م ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) بیان کلامی از زبانی بزبان دیگر. (ناظم الاطباء) : فرمانها بخواسته و فرونگریسته و ترجمه های آن راست کرده ... بازفرستاد. (تاریخ بیهق
ترجمهفرهنگ فارسی عمید۱. نقل مطلبی از زبانی به زبان دیگر.۲. [جمع: تَراجِم] [قدیمی] ذکر سیرت، اخلاق، و نسب کسی.۳. شرح احوال.
ترجمهلغتنامه دهخداترجمه . [ ت َ ج َ / ج ُ م َ / م ِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) بیان کلامی از زبانی بزبان دیگر. (ناظم الاطباء) : فرمانها بخواسته و فرونگریسته و ترجمه های آن راست کرده ... بازفرستاد. (تاریخ بیهق
ترجمهفرهنگ فارسی عمید۱. نقل مطلبی از زبانی به زبان دیگر.۲. [جمع: تَراجِم] [قدیمی] ذکر سیرت، اخلاق، و نسب کسی.۳. شرح احوال.
صاحب ترجمهلغتنامه دهخداصاحب ترجمه . [ ح ِ ب ِ ت َ ج َ / ج ُ م َ / م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آنکه شرح حال او مورد بحث و تحقیق است .