ترجیح بلامرجحواژهنامه آزادترجیح بلامرجّح بدین معناست که فاعل، یکی از دو امر متساوی و متماثل را بدون غایت و مقصدی خاص برگزیند.
ترجحلغتنامه دهخداترجح . [ ت َ رَج ْ ج ُ ] (ع مص ) بگراییدن . (تاج المصادر بیهقی ). گراییدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مایل شدن چیزی بطرفی ، و بوسیله ٔ باء جر متعدی شده معنی مایل گردانیدن دهد چنانکه گویند: ترجحت الارجوحة بالغلام ؛ تاب کودک را مایل گردانید. (از شرح قاموس ترکی ). در اقرب ا
ترجعلغتنامه دهخداترجع. [ ت َ رَج ْ ج ُ ] (ع مص ) فروختن ناقه و ببهای آن دیگری خریدن مثل آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): ترجع الناقة؛ اشتریها بثمن اخری مثلها. (منتهی الارب ) (المنجد). || انا ﷲ و انا الیه راجعون گفتن در مصیبت . (از المنجد). || آمد وشد کردن (آواز). (از المنجد). رجوع به ترجیع
ترجیحلغتنامه دهخداترجیح . [ ت َ ] (ع مص ) افزونی دادن . (تاج المصادر بیهقی ). افزونی نهادن . (مصادر زوزنی ) (دهار) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (آنندراج ). دادن کسی را راجح و مائل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : از حقوق رعیت بر پادشاه آنست که ... کسانی را که در کارها
ترجیعلغتنامه دهخداترجیع. [ ت َ ] (ع مص ) انا ﷲ و انا الیه راجعون گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). در مصیبت انا ﷲ و انا الیه راجعون گفتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || گام زدن ستور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || خط کردن زن واشِمه . (منتهی
ترجیةلغتنامه دهخداترجیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) امید داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء)(از المنجد) (از اقرب الموارد) : و در ترجیه ٔ این اُمنیت و تعلیل به ادراک این مُنْیَت روزگارمی گذاشتم . (سندبادنامه ص <span class="hl" dir="
ترجیحلغتنامه دهخداترجیح . [ ت َ ] (ع مص ) افزونی دادن . (تاج المصادر بیهقی ). افزونی نهادن . (مصادر زوزنی ) (دهار) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (آنندراج ). دادن کسی را راجح و مائل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : از حقوق رعیت بر پادشاه آنست که ... کسانی را که در کارها
قدرةلغتنامه دهخداقدرة. [ ق ُ رَ ] (ع مص ) قدرت . توانستن . (منتهی الارب ). || (اِمص ) توانائی . (آنندراج ). || قدرت در اصطلاح علم کلام تمام ارباب ملل مختلف متفقند در آنکه حق تعالی و تقدس قادر است ، یعنی فاعل به اختیار است . اگر خواهد فعل کند، و اگر نخواهد ترک کندبه حسب دواعی مختلفه و مذهب فلا
اشتراکلغتنامه دهخدااشتراک . [ اِ ت ِ ] (ع مص )انبازی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). به انبازی کردن . (زوزنی ). با یکدیگر هنباز شدن . (تاج المصادر بیهقی ). با یکدیگر انباز شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13). همبازی . (زمخشری ). انبازی . همبازی کردن . با یکدیگ
ترجیحلغتنامه دهخداترجیح . [ ت َ ] (ع مص ) افزونی دادن . (تاج المصادر بیهقی ). افزونی نهادن . (مصادر زوزنی ) (دهار) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (آنندراج ). دادن کسی را راجح و مائل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : از حقوق رعیت بر پادشاه آنست که ... کسانی را که در کارها
ترجیحpreferenceواژههای مصوب فرهنگستانرتبهبندی گزینههای مختلف براساس مطلوبیت نسبی که به انتخاب بهینة واقعی یا نظری منجر میشود
ترجیحلغتنامه دهخداترجیح . [ ت َ ] (ع مص ) افزونی دادن . (تاج المصادر بیهقی ). افزونی نهادن . (مصادر زوزنی ) (دهار) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (آنندراج ). دادن کسی را راجح و مائل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : از حقوق رعیت بر پادشاه آنست که ... کسانی را که در کارها
ترجیحpreferenceواژههای مصوب فرهنگستانرتبهبندی گزینههای مختلف براساس مطلوبیت نسبی که به انتخاب بهینة واقعی یا نظری منجر میشود