ترزادهلغتنامه دهخداترزاده . [ ت َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) جدیدالولاده . نوزاد : ... آواز باریک باشد و لرزان چون آواز سگ بچه ٔ ترزاده . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
دخترزادهلغتنامه دهخدادخترزاده . [ دُ ت َ دَ / دِ ] (ص مرکب ) ولیده . (السامی ). پسر دختر.دختر دختر. (یادداشت مؤلف ). فرزند دختری خواه مادینه یا نرینه . نواده ٔ دختری خواه پسر باشد یا دختر.