ترشحاتلغتنامه دهخداترشحات . [ ت َ رَش ْ ش ُ ] (ع اِ) ج ِترشح . تراوشها. (ناظم الاطباء). رجوع به ترشح شود.
ترشحاتفرهنگ فارسی طیفیمقوله: حرکت انسولین، آدرنالین، عرق، بزاق، تُف، خلط، خلط سینه، ادرار، بول، غایط، اوره، آب بینی اشک ◄ چشم
تراصدلغتنامه دهخداتراصد. [ ت َ ص ُ ] (ع مص ) نگهبانی کردن دو تن مر یکدیگر را. (المنجد) (از اقرب الموارد).
ترستلغتنامه دهخداترست . [ ت ِ رِ ] (اِ) یک نوع اندازه ای . (از ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). || عدد سیصد. (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ) (شعوری ج 1 ورق 297 ب ). || نورد جولاهگان . (ناظم الاطباء).
ترشتلغتنامه دهخداترشت . [ ت َ رَ ] (اِخ ) درشت . دهی است نزدیک شهر طهران . (ناظم الاطباء). اکنون یکی از محلات جنوب غربی و متصل به تهران شده است . رجوع به طرشت شود.
ترشتلغتنامه دهخداترشت . [ ت ُ رُ / ت ِ رِ ] (اِ) بیل و ابزاری که باغبانان بدان شاخه های درخت را می برند. (ناظم الاطباء).
ترصدلغتنامه دهخداترصد. [ ت َ رَص ْ ص ُ ] (ع مص ) چشم داشتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ترقب . (المنجد). چشم داشتن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).