ترکوییلغتنامه دهخداترکویی . [ ت ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنارک که در شهرستان چاه بهار و 42 هزارگزی شمال باختری چابهار به ایرانشهر و 13 هزارگزی باختر شوسه ٔ چابهار به ایرانشهر قرار دارد. جلگه و گرمسیر است و <span class="hl"
ترقویلغتنامه دهخداترقوی . [ ت َ ق ُ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به ترقوه : شریان تحت ترقوی . رجوع به تشریح میرزا علی ص 408 شود.
ترقولغتنامه دهخداترقو. [ ت َ ] (مغولی ، اِ)بافته ٔ ابریشمی سرخ رنگ . (ناظم الاطباء) : بستد زبرای قدم خسرو خاوربر بام افق شکل سراپرده ٔ ترقو. آزری (از لسان العجم شعوری ورق 289 ب ).رجوع به ترغو شود.<
ترکولغتنامه دهخداترکو. [ ت ُ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان رود زرد است که در بخش جانکی گرمسیر شهرستان اهواز و 20 هزارگزی باختر باغ و ملک و 4 هزارگزی شمال راه اتومبیل رو باغ ملک به هفتگل واقع است و20</
تریکوفرهنگ فارسی عمید۱. نوعی پارچۀ کشباف از جنس پشم و الیاف مصنوعی.۲. لباس که از این پارچه تهیه شده باشد.