تر و خشکلغتنامه دهخداتر و خشک . [ ت َ رُ خ ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) نمدار و بی نم . (ناظم الاطباء) : بیابان همه آتش افروختندتر و خشک هیزم همی سوختند. فردوسی . || بسیار و اندک . (ن
تر و خشک کردنلغتنامه دهخداتر و خشک کردن . [ ت َ رُ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه کودک یا بیماری را پرستاری کردن .
تر و خشک کردنلغتنامه دهخداتر و خشک کردن . [ ت َ رُ خ ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه کودک یا بیماری را پرستاری کردن .
جدول نمسنجشیhygrometric tableواژههای مصوب فرهنگستانجدولی برای تبدیل سادۀ دماهای تر و خشک اندازهگیریشده به معیارهای متداول رطوبت، مانند دمای نقطۀ شبنم یا رطوبت نسبی متـ . جدول نمسنجی جدول رطوبتسنجشی، جدول رطو
رطوبتنماhygrodeikواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رطوبتسنج که در آن دماسنجهای تَر و خشک در دو طرف نمودار ویژهای از جدول رطوبتسنجی نصب شده است