تزلفلغتنامه دهخداتزلف . [ ت َ زَل ْ ل ُ ] (ع مص ) فراپیش شدن . (تاج المصادر بیهقی ). پیش درآمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تقدم . (اقرب الموارد) (متن اللغة) (المنجد). || تقرب .(متن اللغة) (اقرب الموارد) (المنجد). || متفرق شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
تجلیفلغتنامه دهخداتجلیف . [ ت َ ] (ع مص ) هلاک کردن سال قحط مالها را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
تزلیفلغتنامه دهخداتزلیف . [ ت َ ] (ع مص )زیاده کردن در سخن و افزودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زیاده کردن در سخن . (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). تزریف . (از متن اللغة). || فراپیش شدن . (مجمل اللغة). تقدیم چیزی . (از المنجد). و رجوع به تزریف و تقدیم در همین لغت نامه شود.<br
تزلحفلغتنامه دهخداتزلحف . [ ت َ زَ ح ُ ] (ع مص ) یکسو گردیدن و دور شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دور شدن و عقب ماندن . (از متن اللغة). دور شدن . (از اقرب الموارد) (از المنجد).
متزلفلغتنامه دهخدامتزلف . [ م ُ ت َ زَل ْ ل ِ ] (ع ص ) پیش درآینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که پیش می آید و سبقت می گیرد و جلو می رود. (ناظم الاطباء). || متفرق شونده . (آنندراج ). متفرق و پراکنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزلف شود.
متزلفلغتنامه دهخدامتزلف . [ م ُ ت َ زَل ْ ل ِ ] (ع ص ) پیش درآینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که پیش می آید و سبقت می گیرد و جلو می رود. (ناظم الاطباء). || متفرق شونده . (آنندراج ). متفرق و پراکنده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تزلف شود.