خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تساهل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تساهل
/tasāhol/
معنی
۱. سهل گرفتن؛ سست گرفتن.
۲. آسان گرفتن بر یکدیگر؛ به نرمی رفتار کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. انعطاف، تسامح، سهلگیری، آسانگیری
۲. سهلانگاری، مسامحه، مماطله
۳. سهلانگاری کردن، مسامحه کردن ≠ کوشیدن
۴. سهل گرفتن، آسان گرفتن ≠ سخت گرفتن
برابر فارسی
آسان گیری، ساده گیرانه
فعل
بن گذشته: تساهل کرد
بن حال: تساهل کن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تساهل
واژگان مترادف و متضاد
۱. انعطاف، تسامح، سهلگیری، آسانگیری ۲. سهلانگاری، مسامحه، مماطله ۳. سهلانگاری کردن، مسامحه کردن ≠ کوشیدن ۴. سهل گرفتن، آسان گرفتن ≠ سخت گرفتن
-
تساهل
فرهنگ واژههای سره
آسان گیری، ساده گیرانه
-
تساهل
فرهنگ فارسی معین
(تَ هُ) [ ع . ] (مص ل .) سهل گرفتن بر یکدیگر.
-
تساهل
لغتنامه دهخدا
تساهل . [ ت َ هَُ ] (ع مص ) همدیگر آسان گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء). تسامح . (زوزنی ) (متن اللغة). تلاین و تسامح . (اقرب الموارد) (المنجد). || تساهل امر بر چیزی ضد تعاسر بر آن است . (از اقرب الموارد). || تساهل در عبارت ، ادای لفظی...
-
تساهل
دیکشنری عربی به فارسی
نرمي , ملا يمت , اسان گيري , ارفاق
-
تساهل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tasāhol ۱. سهل گرفتن؛ سست گرفتن.۲. آسان گرفتن بر یکدیگر؛ به نرمی رفتار کردن.
-
جستوجو در متن
-
conciliatory
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تساهل
-
desonation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تساهل
-
propensitude
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تساهل
-
patheticalness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تساهل
-
remissibleness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تساهل
-
prejurisdiction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تساهل
-
اسان گیری
دیکشنری فارسی به عربی
تساهل
-
ارفاق
دیکشنری فارسی به عربی
تساهل