خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تساوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تساوی
/tasāvi/
معنی
۱. با هم برابر شدن؛ همانند شدن.
۲. برابری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. برابری، تعادل، مساوات، مساوقت، همسنگی ≠ نابرابری
۲. هموزنی
۳. برابر بودن، برابر شدن
برابر فارسی
همچندی، برابر
دیکشنری
equality, equation, equivalence, par, parity
-
جستوجوی دقیق
-
tie 2
تساوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] وضعیتی که در آن هر دو طرف مسابقه یا بازی نتیجۀ یکسان کسب کردهاند
-
تساوی
واژگان مترادف و متضاد
۱. برابری، تعادل، مساوات، مساوقت، همسنگی ≠ نابرابری ۲. هموزنی ۳. برابر بودن، برابر شدن
-
تساوی
فرهنگ واژههای سره
همچندی، برابر
-
تساوی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tasāvi ۱. با هم برابر شدن؛ همانند شدن.۲. برابری.
-
تساوی
لغتنامه دهخدا
تساوی . [ ت َ ] (ع مص ) همدیگر مانند شدن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تماثل . (متن اللغة) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || مستوی و برابر گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). برابر شدن دو چیز. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع بمساوات شود.- تساوی ا...
-
تساوی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) برابر شدن با هم .
-
تساوی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
equality, equation, equivalence, par, parity
-
تساوی
دیکشنری فارسی به عربی
مساواة , معدل
-
واژههای مشابه
-
tie vote, tied vote
تساوی آرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] وضعیتی که در آن آرا دقیقاً بهطور مساوی میان نامزدها یا گزینههای تصمیمگیری تقسیم شده باشد
-
tiebreaker, tiebreak
تساویشکنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] راهی برای خروج از حالت تساوی در انتهای مسابقه
-
عدم تساوی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
inequality
-
به تساوی
دیکشنری فارسی به انگلیسی
alike
-
تساوی بستن
دیکشنری فارسی به عربی
ربطة
-
تساوی حقوق
دیکشنری فارسی به عربی
عدالة