تسبیعلغتنامه دهخداتسبیع. [ ت َ ] (ع مص ) هفت عدد کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).هفت تایی کردن چیزی را. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (المنجد). || بر هفت رکن ساختن چیزی را. || شستن آوند را هفت بار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموا
تشبهلغتنامه دهخداتشبه . [ ت َ ش َب ْ ب ُ ] (ع مص ) مانندگی کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (مجمل اللغة). مانستن . (بحر الجواهر) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مانند شدن . (آنندراج ) (از متن اللغة). شبیه گشتن و در عمل همانند شدن : تشبه به ، ماثله ُ و جاراه ُ فی العمل . (از اقرب الموارد) (
تشبحلغتنامه دهخداتشبح . [ت َ ش َب ْ ب ُ ] (ع مص ) یازیدن آفتاب پرست بر چوب و مانند آن . یقال : تشبح الحرباء علی العود؛ ای امتد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از المنجد).
تسبیحفرهنگ فارسی عمید۱. سبحاناللّه گفتن؛ خدا را بهپاکی یاد کردن.۲. نیایش کردن؛ ذکر خدا و مناجات.۳. مهرههای بهنخکشیده که هنگام ذکر و مناجات در دست میگیرند؛ سبحه.
تسبیحلغتنامه دهخداتسبیح . [ ت َ ] (ع مص ) خدای را به پاکی یاد کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). به پاکی یاد کردن و صفت کردن خدای را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). به پاکی خدا را یاد کردن . (غیاث اللغات ).تنزیه الحق عن
تسبیحفرهنگ فارسی عمید۱. سبحاناللّه گفتن؛ خدا را بهپاکی یاد کردن.۲. نیایش کردن؛ ذکر خدا و مناجات.۳. مهرههای بهنخکشیده که هنگام ذکر و مناجات در دست میگیرند؛ سبحه.
تسبیحلغتنامه دهخداتسبیح . [ ت َ ] (ع مص ) خدای را به پاکی یاد کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). به پاکی یاد کردن و صفت کردن خدای را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). به پاکی خدا را یاد کردن . (غیاث اللغات ).تنزیه الحق عن
گل تسبیحلغتنامه دهخداگل تسبیح . [ گ ُ ل ِ ت َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) امام تسبیح . (غیاث ). امام سبحه . (آنندراج ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 50) : چه حرف از گل تسبیح میزنی صائب خمش چو سنبل زنگار رنگ میبارد.صائب (
صلاة تسبیحلغتنامه دهخداصلاة تسبیح . [ ص َ ت ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) این نمازی است که کیفیت آن مانند نماز جعفر است ؛ لکن صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آنرابدین نام ذکر کرده و گوید: پیغمبر این نماز را به عباس بن عبدالمطلب تعلیم داد. رجوع به صلاة جعفر شود.