تشاکهلغتنامه دهخداتشاکه . [ ت َ ک ُ ه ْ ](ع مص ) همدیگر مشابه شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): یقال تشاکها، اذا تشابها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تشابه . (اقرب الموارد) (المنجد).
تساقیلغتنامه دهخداتساقی . [ ت َ ] (ع مص ) یکدیگر را شراب دادن . (زوزنی ). یکدیگر را آب و جز آن دادن . (مجمل اللغة). یکدیگررا آب خورانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
تشاکیلغتنامه دهخداتشاکی . [ ت َ ] (ع مص ) همدیگر را گله کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گله کردن بعض قوم از بعض دیگر. (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
گشت تشویقیincentive tourواژههای مصوب فرهنگستانگشتی برای ایجاد انگیزۀ کار در کارکنان یا قدردانی از عملکرد خوب آنها در یک سازمان
پیمان کارمزد تشویقیcost-plus-incentive-fee contract, CPIF contractواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پیمان هزینه ـ کارمزد که کارمزد آن متغیر و تشویقی است