لغتنامه دهخدا
تشبیع. [ ت َ ] (ع مص )سیر شدن . (دهار) نزدیک سیری رسیدن گوسپندان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد): شبعت غنمه تشبیعاً اذا قاربت الشبع و لم تشبع. (منتهی الارب ). || (اصطلاح علم بدیع) نزد بلغا از محسنات لفظیه است و آن چنان ا