لغتنامه دهخدا
تسخیم . [ ت َ ] (ع مص ) سیاه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). سیاه گردانیدن . (مقدمه ٔ لغت میر سید شریف جرجانی ). سیاه گرانیدن و یا به سیاهی دیگ سیاه کردن آنرا. (منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء) (از متن اللغة): سخم اﷲ وجهه ُ؛ سوده ُ (اقرب الموارد) (از المنجد). |