تضافنلغتنامه دهخداتضافن . [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) با هم مدد کردن بر چیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تعاون بر چیزی . (از اقرب الموارد).
تدافنلغتنامه دهخداتدافن . [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) یکدیگر را دفن کردن . (زوزنی ). پنهان شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تکاتم قوم . (اقرب الموارد) (المنجد): لو تکاشفتم لماتدافنتم ؛ ای لو تکشف بعضکم لبعض . (منتهی الارب ).
تدفنلغتنامه دهخداتدفن . [ ت َ دَف ْ ف ُ ] (ع مص ) پنهان گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). استتار و تواری . (المنجد) (اقرب الموارد). || شتاب کردن شتر در رفتار. (از المنجد) (از اقرب الموارد).
تدفینلغتنامه دهخداتدفین . [ ت َ ] (ع مص ) مرده را در گور کردن : در فرزه ٔ نیشابور قرب صدهزار آدمی هلاک شد و کس به تغسیل و تکفین و تدفین ایشان فرانمی رسید و همه را با آن جامه که داشتند در زیر خاک میکردند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص
متضافنلغتنامه دهخدامتضافن . [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) با هم مدد کننده . (آنندراج ). مر همدیگر را یاری کننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تضافن شود.
متضافنلغتنامه دهخدامتضافن . [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) با هم مدد کننده . (آنندراج ). مر همدیگر را یاری کننده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تضافن شود.