تطبقلغتنامه دهخداتطبق . [ ت َ طَب ْ ب ُ ] (ع مص ) با پوشش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). تو بر تو پوشیدن چیزی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || برابر شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : یقال : «اطبقه فتطبق و طبقه ُ فانطبق »؛ ای
تطبیقلغتنامه دهخداتطبیق . [ ت َ ] (ع مص ) درگرفتن تمامه ٔ چیزی را وشامل گشتن . || پوشیدن ابر هوا را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || روی زمین فراگرفتن باران . (تاج المصادر بیهقی ). فروگرفتن آب زمین را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). همه جا رسانیدن ابر باران
تطبیقلغتنامه دهخداتطبیق . [ ت َ ] (ع مص ) درگرفتن تمامه ٔ چیزی را وشامل گشتن . || پوشیدن ابر هوا را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || روی زمین فراگرفتن باران . (تاج المصادر بیهقی ). فروگرفتن آب زمین را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). همه جا رسانیدن ابر باران
تطبیقلغتنامه دهخداتطبیق . [ ت َ ] (ع مص ) درگرفتن تمامه ٔ چیزی را وشامل گشتن . || پوشیدن ابر هوا را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || روی زمین فراگرفتن باران . (تاج المصادر بیهقی ). فروگرفتن آب زمین را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). همه جا رسانیدن ابر باران