تعاثثلغتنامه دهخداتعاثث . [ ت َ ث ُ ] (ع مص ) سخت راندن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تحاتتلغتنامه دهخداتحاتت . [ ت َ ت ُ ] (ع مص ) فروریختن برگ از درخت . و منه الحدیث : تحاتت عنه ُ ذنوبه ؛ ای تساقطت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تحاتت دندانها؛ تآکل آنها. (از قطر المحیط). فروریختن و کرم خوردگی دندانها. و رجوع به تحات شود.
تحتیدلغتنامه دهخداتحتید. [ ت َ ] (ع مص ) برگزیدن چیزی را برای خالص و نفیس بودن آن . (منتهی الارب ). اختیار کردن چیزی برای خلوص و برتری آن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
تحتیثلغتنامه دهخداتحتیث . [ ت َ ] (ع مص ) شکستگی و ناتوانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).
تحثیثلغتنامه دهخداتحثیث . [ ت َ ] (ع مص ) برافزولیدن کسی را بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برانگیختن کسی را بر امری . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط).