لغتنامه دهخدا
تغفیق . [ ت َ ] (ع مص )خفتن به شکرخوابی که در آن سخن مردم شنیده شود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خوابیدن مرد چنانکه سخن قوم بشنود و گویند خوابیدن در خرابی چون اَرَق . (از اقرب الموارد). || علاج مارگزیده کردن و بیدار داشتن آن را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموا