تفاطملغتنامه دهخداتفاطم . [ ت َ طُ ] (ع مص )شیفته به شیر گردیدن شتربچگان قوم بعد بازکردن از آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تَفَثَهُمْفرهنگ واژگان قرآنآلودگيهايشان (تفث به معني چرک بدن است)(در اين جا کنايه از خارج شدن از احرام است)