لغتنامه دهخدا
تفشغ. [ ت َ ف َش ْ ش ُ ] (ع مص ) جامه ٔ نیکو پوشیدن با پیری و سفیدمویی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || جامه ٔ درشت پوشیدن .(از اقرب الموارد). || بسیار شدن سپیدموی . (تاج المصادر بیهقی ). افزون و پراگنده گشتن موی سپید در سر. (منتهی الارب ) (آنن