تفاقرلغتنامه دهخداتفاقر. [ ت َ ق ُ ] (ع مص ) بهانه ٔ فقر و درویشی آوردن . || یکدیگر تفاخر کردن در فقر خویش . || زبون و پست نمودن خویشتن . (ناظم الاطباء).
تفقیرلغتنامه دهخداتفقیر. [ ت َ ] (ع مص ) کندن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گوها بزمین فرو بردن برای درخت نشاندن . (زوزنی ). حفره کندن برای غرس نهال خرما. (از اقرب الموارد). || جوی نهال کندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). || سوراخ کردن مهره و جز آن . (منتهی الارب
تفکرلغتنامه دهخداتفکر. [ ت َ ف َک ْ ک ُ ] (ع مص ) اندیشه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی )(آنندراج ). تأمل . (تاج العروس ). اندیشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نظر کردن و تأمل در چیزی . (ازاقرب الموارد). اندیشه و فکر و تعمق . (ناظم الاطباء). تصرف دل
تفکیرلغتنامه دهخداتفکیر. [ ت َ ] (ع مص ) اندیشه کردن . (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تفکر شود.
تفکر سامانهایsystem thinkingواژههای مصوب فرهنگستانتفکری که بر تعامل میان اجزا و رفتار کلی سامانهها استوار است
زنمداریwoman-centrednessواژههای مصوب فرهنگستانتفکری ناظر بر اینکه تجربۀ زنان باید موضوع اصلی مطالعه و منشأ تمامی ارزشها برای فرهنگها باشد