لغتنامه دهخدا
بلاس . [ ب َ ] (اِ) مجازاً،به معنی مکر و فریب . (غیاث اللغات ). گویند روزی مفلسی از تقاضای قرض خواهان پیش یکی از آشنایان شکوه کرد، او گفت با گرفتن فلان مبلغ ترا از این واقعه میرهانم و چون آن مفلس پذیرفت ، بدو گفت خود را به جنون شهرت ده و هرچه از تو سؤال کنند درجواب آن هیچ مگ