خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تلنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تلنگ
/teleng/
معنی
زه؛ زهوار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عامیانه] teleng زه؛ زهوار.
-
تلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم صوت) [عامیانه] teleng صدایی که از برخورد انگشتان بر جایی ایجاد میشود.
-
تلنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تلنه› [قدیمی] tolang ۱. خواهش؛ آرزو؛ حاجت؛ نیاز: ◻︎ راست خواهی به این تلنگ خوشم / این کنم بِه که بار خلق کشم (سنائی۱: ۱۹۵).۲. گدایی.
-
تلنگ
لغتنامه دهخدا
تلنگ . [ ت َ ل َ ] (اِ) تلنگل . (ناظم الاطباء).
-
تلنگ
لغتنامه دهخدا
تلنگ . [ ت ِ ل َ ] (اِخ ) نام ولایتی است از ملک دکن . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). نام ملکی است ازدکن که آن را تلنگانه نیز گویند و حیدرآباد دارالملک آن است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
تلنگ
لغتنامه دهخدا
تلنگ . [ ت ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دلاور است که در بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار واقع است و500تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
تلنگ
لغتنامه دهخدا
تلنگ . [ ت ِ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سیریک است که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و250تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
تلنگ
لغتنامه دهخدا
تلنگ . [ ت ِ ل ِ] (اِ) زدن انگشت باشد بر دف و دایره و امثال آن . (برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (از ناظم الاطباء)(از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) : آنجاکه بچرخ است مه از ضرب تلنگ آتش زند از شوق در آن راه شلنگ رفتیم و رسیدیم و گرفتیم به چ...
-
تلنگ
لغتنامه دهخدا
تلنگ . [ ت ُ / ت َ ل َ ] (اِ) گدایی کردن بود به هر جای . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 308). حاجت و ضروری و میل و خواهش و نیاز و آرزو باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). حاجت و خواهش و نیازمند. (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (از غیاث اللغات ). حاجت . ...
-
تلنگ
فرهنگ فارسی معین
(تُ لَ) (اِ.) 1 - نیاز، ضرورت . 2 - میل ، خواهش .
-
تلنگ
فرهنگ فارسی معین
(تَ لَ) (اِ.) میوه ای است شبیه به شفتالو.
-
تلنگ
فرهنگ فارسی معین
(تِ لِ) (اِ.) بشکن .
-
تلنگ
لهجه و گویش مازنی
teleng توان – توانایی – قدرت
-
تلنگ
لهجه و گویش مازنی
teleng تغییر کوک – تغییر لحن – در فرهنگ آنندراج به سرانگشت نواختن ...
-
تلنگ
لهجه و گویش مازنی
teleng ۱فرم – مدل – طریقه – آهنگ شیوه ۲طاقت – توانایی ۳کشیدن ...