تلوتلو خوردنلغتنامه دهخداتلوتلو خوردن . [ ت ِ ل َ / لُو ت ِ لُو خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) ناویدن چیز آونگان . جنبیدن چیزی که آویخته باشد در هوا. از سویی به سویی شدن و بازآمدن چیزی آویخته . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || حرکتی که مس
تلوتلو خوردندیکشنری فارسی به انگلیسیbumble, dodder, falter, reel, stagger, swag, teeter, totter, vacillate, wobble, roll