تمحمحلغتنامه دهخداتمحمح . [ ت َ م َ م ُ ] (ع مص ) جای گرفتن و فرود آمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تبحبح .(اقرب الموارد). || نزدیک زادن رسیدن زن .(منتهی الارب ). نزدیک شدن زادن زن . (ناظم الاطباء).
تمهمهلغتنامه دهخداتمهمه . [ ت َ م َ م ُه ْ ] (ع مص ) باز ایستادن و برگردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).