تمحیةلغتنامه دهخداتمحیة. [ ت َ ح ِی َ ] (ع مص ) پاک کردن و محو کردن . (ناظم الاطباء). کوتاهی نکردن در محو کردن چیزی . (از اقرب الموارد).
طمیةلغتنامه دهخداطمیة. [ طَ می ی َ ] (اِخ ) کوهی است بنی فزاره را و آن از نواحی نجد است . (معجم البلدان ).
یتمةلغتنامه دهخدایتمة. [ ی َ ت َ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ یتیم . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به یتیم شود.