تمرچینلغتنامه دهخداتمرچین . [ ] (اِخ ) تموچین . نام اصلی چنگیزخان . (تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 26 و 28). رجوع به چنگیزخان مغول شود.
تمرنلغتنامه دهخداتمرن . [ ت َ م َرْ رُ ](ع مص ) افزون شدن و افزونی کردن بر کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تفضل . (اقرب الموارد). || برکنار بودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || زیرکی کردن . (از اقرب الموارد). || نرم شدن . (غیاث اللغات ). نرم کردن . (آنندراج ). |
تمرینلغتنامه دهخداتمرین . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاهرود که در بخش شاهرود شهرستان هروآباد واقع است و685تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
تمرینلغتنامه دهخداتمرین . [ ت َ ] (ع مص )سخت روی گردیدن کسی بر کاری : مرن وجهه علی الامر تمریناً؛ سخت گردید روی او بر کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نرم کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نرم گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): مرن الادیم ؛ ای لینه
بارگذاری گلیکوژنglycogen loading, glycogen supercompensationواژههای مصوب فرهنگستانهمراه کردن رژیمهای سرشار از کربوهیدرات با تمرینهای بدنی که ماهیچهها را قادر به ذخیرهسازیِ بیش از ظرفیت گلیکوژن میکند
آستانۀ لاکتاتlactate threshold, LTواژههای مصوب فرهنگستانلحظهای در تمرینهای بدنی با شدت روبهافزایش که از آن به بعد سطح لاکتات خون سیاهرگی افزایش مییابد
یوگافرهنگ فارسی معین[ سنس . ] (اِ.) مجموعه ای از تمرین های بدنی برای تأمین تن درستی و به دست آوردن قدرت روحی .
آستانۀ هوازیaerobic threshold, AeTواژههای مصوب فرهنگستانلحظهای که در آن شدت تمرینهای بدنی بهقدری است که مسیرهای تأمین انرژی بیهوازی شروع به فعالیت میکنند، ولی انرژی هنوز ازطریق مسیرهای هوازی تـأمیـن مـیشود
تمرینلغتنامه دهخداتمرین . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاهرود که در بخش شاهرود شهرستان هروآباد واقع است و685تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
تمرینلغتنامه دهخداتمرین . [ ت َ ] (ع مص )سخت روی گردیدن کسی بر کاری : مرن وجهه علی الامر تمریناً؛ سخت گردید روی او بر کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نرم کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نرم گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): مرن الادیم ؛ ای لینه
تمرینفرهنگ فارسی عمید۱. فعالیت برای بهدست آوردن مهارت در کاری.۲. (اسم) متنی شامل مسئلهها، پرسشها و یا سرمشقهایی برای مهارت یافتن در امری: تمرینهای کتاب را حل کردم.
تمرینrehearsalواژههای مصوب فرهنگستان1. اجراهای مقدماتی پیش از اجرای اصلی نمایش، با حضور بازیگران و عوامل نمایش، برای آماده کردن اجرای نهایی 2. اجرای صحنه توسط بازیگران پیش از فیلمبرداری برای آمادگی بیشتر
تمرینلغتنامه دهخداتمرین . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاهرود که در بخش شاهرود شهرستان هروآباد واقع است و685تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
تمرینلغتنامه دهخداتمرین . [ ت َ ] (ع مص )سخت روی گردیدن کسی بر کاری : مرن وجهه علی الامر تمریناً؛ سخت گردید روی او بر کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || نرم کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نرم گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد): مرن الادیم ؛ ای لینه
تمرینفرهنگ فارسی عمید۱. فعالیت برای بهدست آوردن مهارت در کاری.۲. (اسم) متنی شامل مسئلهها، پرسشها و یا سرمشقهایی برای مهارت یافتن در امری: تمرینهای کتاب را حل کردم.
تمرینrehearsalواژههای مصوب فرهنگستان1. اجراهای مقدماتی پیش از اجرای اصلی نمایش، با حضور بازیگران و عوامل نمایش، برای آماده کردن اجرای نهایی 2. اجرای صحنه توسط بازیگران پیش از فیلمبرداری برای آمادگی بیشتر