تنیادگارهcorporeal relicsواژههای مصوب فرهنگستانبخشهایی از جسد قدیسان که در قرون وسطی و عصر حاضر در کلیساهای کاتولیک نگهداری میشود و مورد احترام است
تُنِ حجمیmeasurement tonne, measurement tonواژههای مصوب فرهنگستانواحدی که معادل چهل پای مکعب است و از آن برای بارهای حجمی استفاده میشود
حدارهلغتنامه دهخداحداره . [ ح َ رَ ] (اِخ ) نام نهری است در اندلس که از شهر غرناطه میگذرد و اندلسیان آنرا هَدَرَّه خوانند. (معجم البلدان ) (قاموس الاعلام ترکی ).
حدارةلغتنامه دهخداحدارة. [ ح َ رَ ] (ع مص ) بزرگ و گشاده گردیدن چشم . (ناظم الاطباء).فربه و درشت و گرداندام گردیدن . (از منتهی الارب ). حدر. پرگوشت شدن چشم خانه . (منتهی الارب ). || (اِ) فربهی با درشتی و گردی اندام . (منتهی الارب ).
وَریادگارهsecondary relicsواژههای مصوب فرهنگستاناشیایی که با تنیادگارۀ قدیسان در تماس بوده است و در قرون وسطی و امروز در مذهب کاتولیک اهمیت دارد