تنافزلغتنامه دهخداتنافز. [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) باهم برجستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تواثب بعضی بر بعضی . (اقرب الموارد). رجوع به تواثب شود.
تنافیجلغتنامه دهخداتنافیج . [ ت َ ] (ع مص ) پاره های تریزجامه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنافسلغتنامه دهخداتنافس . [ ت َ ف ُ ] (ع مص ) رغبت کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (دهار) (زوزنی ). رغبت کردن بطریق مبارات . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || باهم نفس زدن و فخر کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
تنافسفرهنگ فارسی عمید۱. افراط کردن در رقابت با یکدیگر.۲. خودنمایی کردن.۳. رغبت کردن در امری یا چیزی از روی رقابت و همچشمی و برای آن بر یکدیگر پیشی گرفتن.
متنافزلغتنامه دهخدامتنافز. [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) با هم برجهنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تنافز شود.
متنافزلغتنامه دهخدامتنافز. [ م ُ ت َ ف ِ ] (ع ص ) با هم برجهنده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تنافز شود.