تنسئةلغتنامه دهخداتنسئة. [ ت َ س ِ ءَ ] (ع مص ) راندن و بانگ برزدن شتر را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنسهلغتنامه دهخداتنسه . [ ت ِن ْ ن ِ س ِ ] (اِخ ) تلفظ ترکی تنسی . رجوع به تنسی و قاموس الاعلام ترکی شود.
تنسیعلغتنامه دهخداتنسیع. [ ت َ ] (ع مص ) دورشدن گوشت بن دندان و سست و فروهشته شدن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنسیةلغتنامه دهخداتنسیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) فراموش کردن . (تاج المصادر بیهقی ). فراموش گردانیدن چیزی مر کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). فراموش گردانیدن و سبب فراموش کردن شدن . (ناظم الاطباء).