خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تنقید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
آب مروارید
فرهنگ فارسی عمید
از بیماریهای چشم که بیشتر در اثر ضربه، مرض قند یا پیری عارض میشود و عدسی چشم یا کپسول آن تیره میشود و سبب نقصان دید یا نابینایی چشم میگردد؛ آب سفید.
-
آدنوئید
فرهنگ فارسی عمید
۱. بافت لنفی که در مخاط فوقانی حلق بهویژه در لوزهها وجود دارد و عفونت و تورم آن باعث بلع دردناک و سختی تنفس میشود.۲. ورم بیش از حد لوزۀ سوم.
-
آفرید
فرهنگ فارسی عمید
۱. = آفریدن۲. آفریده (در ترکیب با کلمۀ دیگر): بهآفرید، دادآفرید، گردآفرید، ماهآفرید.
-
آلدئید
فرهنگ فارسی عمید
گروه ترکیبات آلی اکسیژندار که از اکسید کردن الکل به دست میآید و در تهیه رزینهای مخصوص به کار میرود.
-
آلکالوئید
فرهنگ فارسی عمید
مادۀ آلی مرکب از کربن و هیدروژن و نیتروژن و گاهی اکسیژن که از بعضی گیاهها استخراج میشود. دارای خواص بازها و اغلب اقسام آن از سمهای مهلک است، مانند استرکنین، بروسین، آتروپین، کوکائین، و مرفین.
-
آنتروپوئید
فرهنگ فارسی عمید
= آدمنمایان
-
آنیدرید
فرهنگ فارسی عمید
= انیدرید
-
ارزان خرید
فرهنگ فارسی عمید
چیزی که به بهای ارزان خریده شده.
-
اساتید
فرهنگ فارسی عمید
= استاد
-
اسانید
فرهنگ فارسی عمید
= اِسناد
-
اسپرماتوزوئید
فرهنگ فارسی عمید
= اسپِرم
-
اسپید
فرهنگ فارسی عمید
-
اسفید
فرهنگ فارسی عمید
= سفید
-
اسلاید
فرهنگ فارسی عمید
عکسی که بر روی صفحۀ شفاف گرفته میشود و در دستگاه پروژکتور بر روی پرده منعکس میگردد.
-
اسید
فرهنگ فارسی عمید
مادهای ترشمزه که بازها را خنثی و بعضی فلزات را در خود حل میکند.