تنوع زیستیbiodiversity, biological diversity, diversityواژههای مصوب فرهنگستانگوناگونی و فراوانی شکلها و فرایندها و عملکردها و ساختارهای حیاتی گیاهان و جانوران و سایر اندامگانهای زنده، شامل ترکیب نسبی گونهها و جوامع و ذخیرههای ژنی و بومسازگانها در مقیاس مکانی
تنوحلغتنامه دهخداتنوح . [ ت َ ن َوْ وُ ] (ع مص ) جنبیدن چیز فروهشته ٔ آویزان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تحرک . (اقرب الموارد).
تنویعلغتنامه دهخداتنویع. [ ت َن ْ ] (ع مص ) گوناگون کردن . (دهار) (از اقرب الموارد). || جنبانیدن و زدن باد چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تنوعلغتنامه دهخداتنوع . [ ت َ ن َوْ وُ ] (ع مص ) نوع نوع شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). گونه گونه شدن . (دهار). گوناگون شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قسم قسم شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گوناگونی و نوع نوع شدگی . (ناظم الاطباء). ||
تنوهلغتنامه دهخداتنوه . [ ت َ ن َوْ وُه ْ ] (ع مص ) بلند شدن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) (از اقرب الموارد).
اُفت تنوع زیستیbiodiversity lossواژههای مصوب فرهنگستانکاهش تعداد گونهها و گسترۀ اجتماعات زیستی و گسستگی آنها و نیز کاهش تنوع ژنشناختی
مفاهیم تنوع زیستیdiversity conceptsواژههای مصوب فرهنگستانمفاهیم ناظر بر بررسی تنوع زیستی در سه حوزۀ ژنشناسی و گونه و بومسازگان
برنامة اقدام تنوع زیستیbiodiversity action planواژههای مصوب فرهنگستانراهبرد یا طرح یا برنامهای ملی برای حفاظت و استفادة پایدار از تنوع زیستی اختـ . باپ BAP
برنامة اقدام تنوع زیستی محلیlocal biodiversity action plan, LBAPواژههای مصوب فرهنگستانبرنامة تنوع زیستیای که برای یک پهنة مشخص و در چارچوب برنامة تنوع اقدام زیستی ملی تهیه شده است
بیهنجاری تنوعdiversity anomalyواژههای مصوب فرهنگستاناختلاف در تنوع زیستی زیستگاههای مشابه در مناطق مختلف
محدودة حمایتشدة دریاییmarine protected area, MPAواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای از دریا یا خشکیهای اطراف آن که برای حمایت و نگهداری از تنوعزیستی و منابع فرهنگی و طبیعی آن مشخص شده است
پایداری 2sustainability 2واژههای مصوب فرهنگستانقابلیت هر بومسازگان در حفظ فرایندها و کارکردهای بومشناختی و تنوع زیستی و بهرهوری در طول زمان
تنوعلغتنامه دهخداتنوع . [ ت َ ن َوْ وُ ] (ع مص ) نوع نوع شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). گونه گونه شدن . (دهار). گوناگون شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قسم قسم شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گوناگونی و نوع نوع شدگی . (ناظم الاطباء). ||
تنوعدیکشنری فارسی به انگلیسیcatholicity, diversity, heterogeneity, variation, range, variance, variety
متنوعلغتنامه دهخدامتنوع . [ م ُ ت َ ن َوْ وِ] (ع ص ) گوناگون شونده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). گوناگون شده . (ناظم الاطباء). گونه گون . گونه گونه . گوناگون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مأخوذ ازتازی ، گوناگون و دارای انواع و اقسام و اشکال مختلف و هر چیزی که به ا
تنوعلغتنامه دهخداتنوع . [ ت َ ن َوْ وُ ] (ع مص ) نوع نوع شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). گونه گونه شدن . (دهار). گوناگون شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). قسم قسم شدن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). گوناگونی و نوع نوع شدگی . (ناظم الاطباء). ||
متنوعدیکشنری عربی به فارسیجور شده , همه فن حريف , همسر , يار , درخور , مناسب , گوناگون , مختلف , متغير , متمايز , متفرقه