تنیلغتنامه دهخداتنی . [ ت َ ] (ص نسبی )بمعنی جسمانی است . (برهان ). منسوب به تن چنانکه در تنانی گذشت ، یعنی جسمانی . (انجمن آرا) (آنندراج ). دارای جسم و جسمانی و مادی . (ناظم ا
خرماستانفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= نخلستان: ◻︎ تنی چند در خرقهٴ راستان / گذشتیم بر طرف خرماستان (سعدی۱: ۱۴۷).
چندلغتنامه دهخداچند. [ چ َ ] (عدد مبهم ، ق مقدار) مقدار غیرمعین باشد. همچو «اند» که آنهم مقداری است کمتر از ده و غیرمعین . (برهان ). عدد غیرمعین . (رشیدی ). مقدار غیرمعین باشد.