توانمندیهاcapabilities, abilities, possibilitiesواژههای مصوب فرهنگستانقابلیتهای لازم جهت اجرای راهکار تعیینشده برای هدفی ویژه
توانمندسازیواژهنامه آزاد(مدیریت) دادن قدرت یا اختیار یا آزادی عمل به شخصی برای انجام کاری؛ معادل Empowerment در انگلیسی. (توانمندسازی عنصر حیاتی کسب و کار در دنیای نوین است.)
توانمندسازی زنانwomen's empowermentواژههای مصوب فرهنگستانآمادهسازی زنان برای فعالیت در جهت دست یافتن به اهداف فردی و اجتماعی
توانمندی انهدام چندگانهmultiple kill capabilityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان توانایی یک هواگَرد در بهکارگیری چند نوع سلاح برای نابودی هدف اختـ . تاچ
توانمندی رویارویی با پیشامدهاincident response capabilityواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از واپایشهای امنیتی در بهرهبرداری، که در پاسخ به پیشامدهای ارزیابیشده اِعمال میشود و ممکن است بالفعل یا بالقوه بر سامانۀ ارتباطی تأثیر منفی بگذارد
توانمندی فنّاورانهtechnological capabilityواژههای مصوب فرهنگستانمیزان تسلط بر فنّاوری، از بهرهبرداری تا خلق شیوههای نو
توانمندیهاcapabilities, abilities, possibilitiesواژههای مصوب فرهنگستانقابلیتهای لازم جهت اجرای راهکار تعیینشده برای هدفی ویژه