توبکلغتنامه دهخداتوبک . [ ب َ / ت َ / تُو ب َ ] (اِ) توپک . گنجینه و مخزن باشد... و بهمین معنی بجای بای ابجد تای قرشت و نون و یای حطی هر سه آمده است . (برهان ). گنجینه ،و به لغتی به جای باء، نون است . کذا فی شان الشعراء، و قی
توبکیلغتنامه دهخداتوبکی . (اِ) نام درمی است که در قدیم زده بودند و رایج بوده . (برهان ). زری که در قدیم رایج بود، عماره گوید ... و این نیز بوتکی باید به تقدیم با بر تا. (فرهنگ رشیدی ). یک قسم درمی که در قدیم رایج و معمول بوده . (ناظم الاطباء). رجوع به توبک و توبگ و توتک و توتکی و تونک و توتگی
طابقدیکشنری عربی به فارسیعرشه , عرشه کشتي , کف , سطح , اراستن , زينت کردن , عرشه دار کردن , پوشاندن , يکدسته ورق
توبکیلغتنامه دهخداتوبکی . (اِ) نام درمی است که در قدیم زده بودند و رایج بوده . (برهان ). زری که در قدیم رایج بود، عماره گوید ... و این نیز بوتکی باید به تقدیم با بر تا. (فرهنگ رشیدی ). یک قسم درمی که در قدیم رایج و معمول بوده . (ناظم الاطباء). رجوع به توبک و توبگ و توتک و توتکی و تونک و توتگی
تونکلغتنامه دهخداتونک . [ ن َ / ت َ ن َ ] (اِ) به معنی گنجینه و مخزن باشد.. و به این معنی بجای نون ،«بای » ابجد و «تای » قرشت و «یای » حطی هم به نظر آمده است . (برهان ) (آنندراج ). گنجینه باشد و آن را توبک نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). گنجینه و مخزن و انبار.
تویکلغتنامه دهخداتویک . [ ی َ ] (اِ مصغر) توی است که اندرون خانه و غیره باشد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || گنجینه و مخزن . (برهان ) (آنندراج ). انبار آذوقه .(از ناظم الاطباء). رجوع به توی و توبک و توتک شود.
توبگلغتنامه دهخداتوبگ . [ ب َ ] (اِ)گنجینه را گویند و در ادات الفضلا بجای با، تای فوقانی و در شرفنامه به نون آورده . (فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). گنجینه و در آداب ، بجای با، تای قرشت و در شرفنامه نون آورده و گمان راقم آن است که پوتک باشد به بای فارسی در اول و تای قرشت پیش ا
گنجلغتنامه دهخداگنج . [ گ َ ] (اِ)پهلوی گنج ، ارمنی گنج ، آرامی گینزا، گززا، عربی کنز. (حاشیه ٔ برهان قاطعچ معین ). زر و گوهری باشد که در زیر زمین دفن کنند.(برهان ). دفینه ای که پادشاهان نهند. (اوبهی ). رِکاز. دَفینَه . کَنز. مَفتَح . (منتهی الارب ) : در گنجهای که
توبکیلغتنامه دهخداتوبکی . (اِ) نام درمی است که در قدیم زده بودند و رایج بوده . (برهان ). زری که در قدیم رایج بود، عماره گوید ... و این نیز بوتکی باید به تقدیم با بر تا. (فرهنگ رشیدی ). یک قسم درمی که در قدیم رایج و معمول بوده . (ناظم الاطباء). رجوع به توبک و توبگ و توتک و توتکی و تونک و توتگی