توبتلغتنامه دهخداتوبت . [ ت َ / تُو ب َ ] (از ع ، اِمص ) توبه . توبة : بر او باید پیوست ... آنگاه ... انابت مفید نباشد، نه راه بازگشتن مهیا... و نه طریق توبت آسان . (کلیله و دمنه ).عهدهای شکسته را چه طریق چاره هم توبتست و شعابی
ارن توباتلغتنامه دهخداارن توبات . [ اُ رُ ت ُ ] (اِخ ) حاکم شهر هالیکارناس بزمان داریوش سوم و مدافع آن در برابر اسکندر. (ایران باستان ص 1274 و 1275 و 1379).
ارن توباتلغتنامه دهخداارن توبات . [ اُ رُ ت ُ ] (اِخ ) مادی . والی ماد در زمان اومن وآنتیگون جانشینان اسکندر. (ایران باستان ص 2019).
ارن توباتلغتنامه دهخداارن توبات . [ اُ رُ ت ُ ] (اِخ ) پدر مهرداد پدر آری ُبرزن معاصر اردشیر دوم هخامنشی . (ایران باستان ص 1147).