تورفتگی 1dentingواژههای مصوب فرهنگستانتغییرات فیزیکی یک فلز یا آلیاژ در نتیجۀ تماس با محصولات خوردگی یا براثر فشار یا تنش حاصل از آنها
جداریparietalواژههای مصوب فرهنگستانویژگی تَمَکنی که در آن جفتها بر روی دیوارۀ داخلی یا قسمتهای تورفتۀ یک تخمدان مرکب تکحجرهای قرار دارند
پهلوگاه 1bay 2واژههای مصوب فرهنگستانمحلی تورفته در امتداد سطح سوارهرو برای توقف وسایل نقلیه، سوار و پیاده کردن مسافر یا تخلیه و بارگیری
قعسلغتنامه دهخداقعس . [ ق َ ] (ع اِ)خاک بدبو. || (ص ) کسی که سینه ٔ بیرون آمده و پشت تورفته دارد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
واژقلیانیobpandurateواژههای مصوب فرهنگستانویژگی بخش یا اندامی به شکل قلیان وارونه در گیاهان که قسمت تورفتۀ آن به طرف رأس و پهنترین قسمت آن به طرف پایه است