لغتنامه دهخدا
توهین . [ ت َ ] (ع مص ) سست کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). سست گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ضعیف گردانیدن . (از اقرب الموارد). خوار کردن . خوار شمردن . خوارداشت . ضعیف و سست شمردن . حقیر و سبک داشتن . سب