توکسی کولوژیفرهنگ فارسی معین(تُ کُ لُ) [ فر. ] (اِ.) شاخه ای از دانش که به مطالعة زهرها و کنش های آن ها و ترکیب و خواص آن ها می پردازد، سم شناسی . (فره ).
تاکسیلغتنامه دهخداتاکسی . (فرانسوی ، اِ) کلمه ٔ فرانسه متداول در زبان فارسی است و اختصار کلمه ٔ «تاکسی -اتو» میباشد. اتومبیل کرایه که در داخل شهرها مسافران را از نقطه ای به نقطه ٔ دیگر برد.
تاکسیفرهنگ فارسی عمیداتومبیل کرایهای که در داخل شهر کار میکند و مردم را از محلی به محل دیگر میبرد.
اتوکشیلغتنامه دهخدااتوکشی . [ اُ ک َ / ک ِ ] (حامص مرکب ) عمل اتوکش .- خمره ٔ اتوکشی ؛ نیم خمی که درون آن آتش می نهادند و جامه رابرای هموار کردن یا چین دادن بدان می کشیدند.- مثل خمره ٔ اتوکشی ؛ سری بزرگ