لغتنامه دهخدا
مرصد. [ م َ ص َ ] (ع اِ) جای نگاه داشت . (منتهی الارب ). جای نگاه داشتن و موضع چشم داشت و انتظار چیزی . (غیاث ). رصدگاه . (از اقرب الموارد). مرصاد. (دهار). ج ، مَراصد.(اقرب الموارد) : ... واقعدوا لهم کل مرصد فان تابوا و أقاموا الصلاة و آتوا الزکاة فخل