طهملیلغتنامه دهخداطهملی . [ طَم َ لی ی ] (ع ص ) کوتاه بالا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) || سیاه فام . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
زباللغتنامه دهخدازبال . [ زِ ] (ع اِ) آنچه مورچه برداشته برد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج العروس ). در نسخ قاموس : ما تحمله النحلة بفمها است و صواب نملة است . (تاج العروس ). || چیز اندک و حقیر. (منتهی الارب ). ما اصاب زِبالا و زُبالا؛ یعنی نرسیده «بدست نیاورده » چیزی را.
ابوالهیثملغتنامه دهخداابوالهیثم . [ اَ بُل ْ هََ ث َ ] (اِخ ) خالدبن یزید کاتب خراسانی . اصل او از خراسان و منشاء وی بغداد است . او در اول کاتب جیش بود سپس محمدبن عبدالملک زیات وزیرعمل بعض ثغور داد. و او را با ابوتمام طائی مهاجات و مشاعرات است . و گویند وقتی در راهی آواز مغنیه ای بشنید که می سرود:
صالحلغتنامه دهخداصالح . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن حنبل ، مکنی به ابی الفضل . مولد وی بسال 203 هَ . ق . بود واحمد او را سخت دوست میداشت . چون از آغاز جوانی پای بند عیال شد از پدر روایتی چندان ندارد. وی از ابوالولید طیالسی و ابراهیم بن فضل دارع و علی بن مدینی ر
جالوتلغتنامه دهخداجالوت . (اِخ ) نام جباری از فلسطین که داود او را بکشت و عبرانی آن جلیات است . (اقرب الموارد). کافری بود که در عهد طالوت بدست پیغمبری کشته شد. (برهان ). پادشاه کافر که طالوت بهمراهی حضرت داود(ع ) او راشکست داده . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). نام کافری که ذکر او در بنی اسرائیل اس
حجرالولادةلغتنامه دهخداحجرالولادة. [ ح َ ج َ رُل ْ وِ دَ ] (ع اِ مرکب ) حجرالعقاب . اکتمکت . گن ابلیس . حجرالنسر. حجر البحری . حجرالبهت . حجرالنسا. حجرالماسکة. حجرالیسر. ایاطیطس .صاحب تحفه در ذیل کلمه ٔ حجرالیسر گوید: سنگی است سفید و مدور و صاف و از حجاز خیزد و قسمی از اکتمکت است و حجرالنسر و حجرال