تطاوحلغتنامه دهخداتطاوح . [ ت َ وُ ] (ع مص ) دور انداختن آنها را جدایی . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).تطاوحت بهم النوی . (منتهی الارب ). بینداختن . (آنندراج ). || منازعت کردن . (از اقرب الموارد).
تطاوعلغتنامه دهخداتطاوع . [ ت َ وُ ] (ع مص ) نرم گردنی نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) فرمانبرداری نمودن و نرم گردنی نمودن . (ناظم الاطباء). تطاوع لهذا الامر حتی یستطیعه ُ؛ تکلف استطاعته . (اقرب الموارد).
تاتائوچایلغتنامه دهخداتاتائوچای . [ءُ ] (اِخ ) رودی است به آذربایجان غربی و شمال شرقی کردستان ، آبش شیرین و در دریاچه ٔ ارومیّه می ریزد.