لغتنامه دهخدا
تپاک . [ ت َ ] (اِ) تپ . تپیدن . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ). بمعنی تپ است که اضطراب و بیقراری باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از فرهنگ نظام ). اضطراب و بی قراری و بی آرامی . (ناظم الاطباء) : بیا ساقی آن شیره ٔ جان بیارهم