تکراری ناهمسوinverted repeat, IR 2واژههای مصوب فرهنگستانیکی از دو یا چند توالی تکراری غیر همجهت در یک مولکول دِنا
تکراریلغتنامه دهخداتکراری . [ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) مکررشده . چند بار بیان یا عمل و یا عرضه شده . مانند داستان یا نمایش تکراری . رجوع به تکرار و یا دیگر ترکیبهای آن شود.
دِنای تکراریrepetitive DNA, repetitious DNA, reiterated sequenceواژههای مصوب فرهنگستاندِنای متشکل از توالیهای تکراری
تکراری ناهمسوی پایانیinverted terminal repeatواژههای مصوب فرهنگستانتوالیهای کوتاه یا مرتبط یا مشابه ناهمسو، در دو سر برخی از ترانَهشهها
تکراریلغتنامه دهخداتکراری . [ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) مکررشده . چند بار بیان یا عمل و یا عرضه شده . مانند داستان یا نمایش تکراری . رجوع به تکرار و یا دیگر ترکیبهای آن شود.
تکراریلغتنامه دهخداتکراری . [ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) مکررشده . چند بار بیان یا عمل و یا عرضه شده . مانند داستان یا نمایش تکراری . رجوع به تکرار و یا دیگر ترکیبهای آن شود.
دِنای تکراریrepetitive DNA, repetitious DNA, reiterated sequenceواژههای مصوب فرهنگستاندِنای متشکل از توالیهای تکراری