تکروریلغتنامه دهخداتکروری . [ ت َ رُ وِ ] (ع اِ) دزی درذیل قوامیس عرب آرد: در آفریقا و شرق حشیش را نامندکه از نوعی شاهدانه حاصل شود و مانند تریاک مکیف و منوم است و آن را با توتون دود کنند و کشند. (دزی ج 1ص 149). تکرونی ظاهراً ت
قاسم تکروریلغتنامه دهخداقاسم تکروری . [ س ِ ؟ ] (اِخ ) یکی از مردان شایسته و پارسا است که در مدینه سکونت داشت . وی در میان کوهها به سیاحت میپرداخت و جز روزهای جمعه به شهر نمی آمد. او در ماه ذوالحجه سال 747 هَ . ق . وفات یافت . (الدرر الکامنه ج <span class="hl" dir="
تکراریلغتنامه دهخداتکراری . [ ت َ / ت ِ ] (ص نسبی ) مکررشده . چند بار بیان یا عمل و یا عرضه شده . مانند داستان یا نمایش تکراری . رجوع به تکرار و یا دیگر ترکیبهای آن شود.
قاسم تکروریلغتنامه دهخداقاسم تکروری . [ س ِ ؟ ] (اِخ ) یکی از مردان شایسته و پارسا است که در مدینه سکونت داشت . وی در میان کوهها به سیاحت میپرداخت و جز روزهای جمعه به شهر نمی آمد. او در ماه ذوالحجه سال 747 هَ . ق . وفات یافت . (الدرر الکامنه ج <span class="hl" dir="
قاسم تکروریلغتنامه دهخداقاسم تکروری . [ س ِ ؟ ] (اِخ ) یکی از مردان شایسته و پارسا است که در مدینه سکونت داشت . وی در میان کوهها به سیاحت میپرداخت و جز روزهای جمعه به شهر نمی آمد. او در ماه ذوالحجه سال 747 هَ . ق . وفات یافت . (الدرر الکامنه ج <span class="hl" dir="