تکلسلغتنامه دهخداتکلس . [ ت َ ک َل ْ ل ُ ] (ع مص ) سیراب شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سخت دویدن . (ناظم الاطباء). رجوع به متکلس شود.
تیقلیسلغتنامه دهخداتیقلیس . (یونانی ، اِ) اسم یونانی خنثی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
تیقلیشلغتنامه دهخداتیقلیش . (اِ) سریش . چریش . برواق . خنثی . اَبُجَة اسفودالس . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
تقلزلغتنامه دهخداتقلز. [ ت َ ق َل ْ ل ُ ] (ع مص )شادمانی کردن . || دویدن بز کوهی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تقلسلغتنامه دهخداتقلس . [ ت َ ق َل ْ ل ُ ] (ع مص ) کلاه پوشیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کلاه . نهادن . (زوزنی ) (از اقرب الموارد).
تقلصلغتنامه دهخداتقلص . [ ت َ ق َل ْ ل ُ ] (ع مص ) باهم آمدن . (تاج المصادر بیهقی ). درهم کشیده شدن و گرد آمدن باهم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). درهم کشیده شدن . (غیاث اللغات ). فراهم آمدن و درکشیده شدن . بهم دیگر نزدیک شدن . (از اقرب الموارد). || برجستن چیزی و بالا جسته شدن جا
سیمانلغتنامه دهخداسیمان . (فرانسوی ، اِ) سمنت . سیمان مصنوعی مخلوطی است از 40% خاک رس و 60% سنگ آهک ، که آنرادر کوره های دواری می پزند. ظرفهای پخت سیمان استوانه های دواری هستند به ارتفاع 63 مت
متکلسلغتنامه دهخدامتکلس . [ م ُ ت َ ک َل ْ ل ِ ] (ع ص ) سخت دونده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).