تقنیلغتنامه دهخداتقنی ٔ. [ ت َ ءْ ] (ع مص ) سخت سرخ گردانیدن . || ریش را سیاه کردن یا به حنا خضاب کردن آنرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به تقنئة و تقنؤ شود.
تقنیلغتنامه دهخداتقنی . [ ت َ ق َن ْ نی ] (ع مص ) یخنی نهادن نفقه ٔ فاضل برآمده را. یقال : تقنی بنفقة؛ اذا اکتفی فضلت فاضلة فادخرها. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تکنیلغتنامه دهخداتکنی . [ ت َ ک َن ْ نی ] (ع مص ) کنیت گرفتن . (زوزنی ). کنیت یافتن . (آنندراج ). کنیت نهادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
تکینگی فنّاوریtechnological singularityواژههای مصوب فرهنگستانفرضیهای که قائل به نقطهای است که در آن مهار فنّاوری از دست بشر خارج میشود
تکینگی فنّاوریtechnological singularityواژههای مصوب فرهنگستانفرضیهای که قائل به نقطهای است که در آن مهار فنّاوری از دست بشر خارج میشود