تتالیلغتنامه دهخداتتالی . [ ت َ ] (ع مص )در پی یکدیگر شدن امور. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آمدن سواران پی در پی . (از ناظم الاطباء): جأت الخیل تتالیاً؛ ای متتابعة. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
تیتالیلغتنامه دهخداتیتالی . (ص نسبی ) غدار و مکار و چاپلوس و ناراست . (ناظم الاطباء). رجوع به تیتال شود.