لغتنامه دهخدا
ترجح . [ ت َ رَج ْ ج ُ ] (ع مص ) بگراییدن . (تاج المصادر بیهقی ). گراییدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مایل شدن چیزی بطرفی ، و بوسیله ٔ باء جر متعدی شده معنی مایل گردانیدن دهد چنانکه گویند: ترجحت الارجوحة بالغلام ؛ تاب کودک را مایل گردانید. (از شرح قاموس ترکی ). در اقرب ا