تیغدارلغتنامه دهخداتیغدار. (نف مرکب ) تیغزن . تیغبند. (آنندراج ). شمشیربردارنده . (ناظم الاطباء). شمشیردار. (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). شمشیرزن . مسلح به شمشیر : بیاورد نعمان سپاهی
تیغکهای خنکسازcooling finsواژههای مصوب فرهنگستانباریکههایی مسطح در اطراف موتورهای هواخنک که سبب افزایش سطح تماس میشوند و هوایی که از میان آنها عبور میکند موتور را خنک میکند
گُل سرخRosaواژههای مصوب فرهنگستانسردهای از گلسرخیان درختچهای ایستاده یا بالاروندۀ تیغدار با تعداد بسیاری گونۀ خودرو و اهلی که بیشتر بومی آسیا هستند، اما تعدادی هم بومی اروپا و شمال امریکا و
خاربیشهmaquisواژههای مصوب فرهنگستانمنطقهای با پوشش گیاهی بوتهای و متراکم و پرشاخه و تیغدار و معطر که در مناطق مدیترانهای پس از تخریب جنگل کامل ایجاد میشود
لبۀ تیزفرهنگ فارسی طیفیمقوله: شکل یز، لبه، تیغه، تیزی چیز تیغهدار، اسکنه، مغار، قلم درز، قلم، رنده، صاف کن تیغ صورتتراشی، ناخنگیر کارد، چاقو، خنجر، شمشیر، قیچی، خیش، داس، ابزار کشا