طمیةلغتنامه دهخداطمیة. [ طَ می ی َ ] (اِخ ) کوهی است بنی فزاره را و آن از نواحی نجد است . (معجم البلدان ).
یتمةلغتنامه دهخدایتمة. [ ی َ ت َ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ یتیم . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به یتیم شود.
یتیمچهلغتنامه دهخدایتیمچه . [ ی َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) یتیم خردسال . || (اِ مرکب ) غذایی که از بادنجان یا کدو پزند. کدو یا بادنجان را خرد کرده در روغن و پیاز اندکی سرخ کنند وچاشنی در آن ریزند و در آب بپزند. بورانی بادنجان . قسمی خورش بادنجان یا کدو. (از یادداش
تیمچهلغتنامه دهخداتیمچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) به لهجه ٔ مرکزی از «تیم » + «چه » (پسوند تصغیر) کاروانسرای کوچک . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). مصغر تیم ؛ کاروانسرای کوچک . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). سرایی دارای چند دکان که تاجران در آن داد و ستد کنند
تیمچهفرهنگ فارسی عمیدبنایی شبیه کاروانسرایی کوچک، شامل چند دکان یا حجره که بازرگانان در آنجا دادوستد کنند.
یتیمچهلغتنامه دهخدایتیمچه . [ ی َ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) یتیم خردسال . || (اِ مرکب ) غذایی که از بادنجان یا کدو پزند. کدو یا بادنجان را خرد کرده در روغن و پیاز اندکی سرخ کنند وچاشنی در آن ریزند و در آب بپزند. بورانی بادنجان . قسمی خورش بادنجان یا کدو. (از یادداش
تیمچهلغتنامه دهخداتیمچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) به لهجه ٔ مرکزی از «تیم » + «چه » (پسوند تصغیر) کاروانسرای کوچک . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). مصغر تیم ؛ کاروانسرای کوچک . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). سرایی دارای چند دکان که تاجران در آن داد و ستد کنند
تیمچهفرهنگ فارسی عمیدبنایی شبیه کاروانسرایی کوچک، شامل چند دکان یا حجره که بازرگانان در آنجا دادوستد کنند.